◕‿◕❤دست نوشته های دختری که من باشم❤◕‿◕

رمان همخونه...
نوشته مريم رياحي
...رمان هم خونه داستان زندگی دختر جوانی است که بنا به خواست پدرخوانده خود به صورت شش ماهه موقتا با پسر او ازدواج میکند تا مانند دو همخونه در کنار هم زندگی کنند و در مقابل ثروت پدر به صورت نصف نصف بینشان تقسیم شود. این دو زندگی خود را در کنار هم آغاز میکنند.در حالیکه دختر جوان رفته
رفته به پسر علاقمند می شود و…

درخواستی داداش گلم



دانلود كتاب رمان خيلي زيباي همخونه

 

دانلود در ادامه مطلب........



ادامه مطلب...


دانلود رمان گمشده ای در عشق برای موبایل،اندروید،ایفون،pdf،تبلت،ایپد

نوشته بیتا تقوی کاربر انجمن نودهشتیا

خلاصه :

گاهی سرنوشت راهی پیش روت میذاره که قدم نذاشتن توش تقریبا غیر ممکنه داستان ما هم همینه پسر عمه ی شخصیت داستانمون مجبورش میکنه پا بذاره تو مطب یه روانشناس نه برای درمان برای کار شراره ی داستان ما هم قبول میکنه برای وقت گذرونی خواسته ی پسر عمه اش رو قبول میکنه و با دکتر زمانی اشنا میشه اما با رسیدن برادر دکتر مسیر سرنوشت شراره عوض میشه…….

برای دانلود رمان گمشده ای در عشق به ادامه مطلب بروید .



ادامه مطلب...


دانلود رمان تمنای وجودت برای جاوا،اندروید،ایفون،PDF،تبلت،ایپد،



دانلود رمان تمنای وجودت برای جاوا،اندروید،ایفون،PDF،تبلت،ایپد

نوشته ی ساحل ویسی کابرنودهشتیا

نخوندم وخلاصه ندارم هرکس خوند خلاصه بگذاره..ممنون

 

دود بود

دود بود و دود بود و دودبود

گل میان آتش نمرود بود

شعله می پیچید برگرد بهار

خون دل می خورد تیغ ذوالفقار

یک طرف گلبرگ اما بی سپر

یک طرف دیوار بود و میخ در

میخ یاد صحبت جبریل بود

شاهد هر رخصت جبریل بود

قلب آهن را محبت نرم کرد

میخ از چشمان زینب شرم کرد

شعله تا از داغ غربت سرخ شد

میخ کم کم از خجالت سرخ شد

گفت با در رحم کن سویش مرو

غنچه دارد سوی پهلویش مرو

حمله طوفان سوی دود شمع کرد

هرچه قوت داشت دشمن جمع کرد

روز رنگ تیره ی شب را گرفت

مجتبی چشمان زینب را گرفت

پای لیلی چشم مجنون می گریست

میخ بر سر می زد و خون می گریست

جوی خون نه تا به مسجد رود بود

دود بود ودود بود و دود بود

 حسن لطفی



ادامه مطلب...


خودم{آس}
رَفیقامم{خآص}
دنیآ مآل مآست
بیخیآل اونی که مآرو نخوآس
سَرمون بآلآس
چون بآلآ سرمون خُداست
اینم{رآه رآست}
وآسِه اونی کِه مآرو نَخوآست
آره......اینجوریآس


ارسال شده در تاریخ : شنبه 9 فروردين 1393برچسب:, :: 21:49 :: توسط : m-sh

 


ارسال شده در تاریخ : شنبه 9 فروردين 1393برچسب:, :: 13:38 :: توسط :

تــا حـــالا دقــــت کـــردیــــن !؟
شـــانـــــس یــــه بـــار در خــونــه آدمـــو میــــزنـــه ,
بَـــدشــــانـــســـی دســـتـــش رو از روی زنـــگـــــــ بـــر نـــمیـــداره ,
بـــدبــَـخـــتـــی هَـــم کـــه کـــلاً کـــلیــد داره . . . . . .!!!!!!


ارسال شده در تاریخ : شنبه 9 فروردين 1393برچسب:, :: 4:10 :: توسط : m-sh

فهمیدن عشق را چه مشکل کردند

ما را ز درون خویش غافل کردند

انگار کسی به فکر ماهی ها نیست

سهراب بیا که آب را گل کردند


ارسال شده در تاریخ : شنبه 9 فروردين 1393برچسب:, :: 4:6 :: توسط : m-sh

این روزها ساکت که بمانی می رود به حساب جواب نداشتنت

عمرا اگر بفهمند داری جان می کنی تا احترامشان را نگه داری


ارسال شده در تاریخ : شنبه 9 فروردين 1393برچسب:, :: 4:5 :: توسط : m-sh

شب های بلند بی عبادت چه کنم              طبعم به گناه کرده عادت چه کنم ؟

گویند خداگناه را می بخشد                       اوبخشد ومن از این خجالت چه کنم؟





ارسال شده در تاریخ : شنبه 9 فروردين 1393برچسب:, :: 4:4 :: توسط : m-sh

گاهی دلت می خواد همه بغض هات از توی نگاهت خونده بشن

میدونی که جسارت گفتن کلمه ها رو نداری

اما یه نگاه گنگ تحویل می گیری یا جمله ای مثل چیزی شده؟

اونجاست که بغضت رو با لیوان سکوت سر می کشی

و با لبخندی سرد می گی نه ،هیچی


ارسال شده در تاریخ : شنبه 9 فروردين 1393برچسب:, :: 4:2 :: توسط : m-sh

وقتی خواستم زندگی کنم، راهم را بستند.وقتی خواستم ستایش کنم، گفتند خرافات است.وقتی خواستم عاشق شوم گفتند دروغ است.وقتی خواستم گریستن، گفتند دروغ است.وقتی خواستم خندیدن، گفتند دیوانه است.دنیا را نگه دارید، میخواهم پیاده شوم

(دکتر علی شریعتی)


ارسال شده در تاریخ : شنبه 9 فروردين 1393برچسب:, :: 3:57 :: توسط : m-sh

گاهی اوقات چقدر ساده عروسک میشویم!

نه لبخند میزنیم ، نه شکایت میکنیم ، فقط احمقانه سکوت میکنیم !!!


ارسال شده در تاریخ : شنبه 9 فروردين 1393برچسب:, :: 3:55 :: توسط : m-sh

http://www.koalastothemax.com/

لینک بالا رو باز کنید.......


ارسال شده در تاریخ : شنبه 9 فروردين 1393برچسب:, :: 3:53 :: توسط : m-sh

ﻭﺍﺣﺪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﮔﯿﺮﯼِ ﻓﺎﺻﻠﻪ"ﻣــﺘــﺮ" ﻧﯿﺴﺖ ؛

"ﺍﺷـــــــــــﺘـــﯿــــﺎﻕ"ﺍﺳﺖ..


ﻣﺸﺘﺎﻗﺶ ﮐﻪ ﺑﺎﺷﯽ ،


ﺣﺘﯽ ﯾﮏ ﻗـﺪﻡ ﻫﻢ
 

ﻓﺎﺻﻠﻪ ﺍﯼ ﺩﻭﺭ ﺍﺳﺖ.!.


 


ارسال شده در تاریخ : شنبه 9 فروردين 1393برچسب:, :: 3:51 :: توسط : m-sh

آپلود عکس

 

 

مــــی گــــویــنــد ســـــاده ام ..!

مـــی گـــویـــنـــد تــــو مــــرا با یــک نــگــاه ...


یـــک لبـــــخـنـــد ...

بــه بــازی میـــــگیــــری ..!

مــــــی گـــــوینــــد تـــرفنــد هـــایت، شـــیطنـــت هــــایت ..

و دروغ هایـــت را نمــــی فهمــــم ..

مــــــی گویند ســــاده ام ..!

اما مــــــــن فـــــقــــــط دوســـتـــــت دارم ...

همیـــــــــن!

و آنــــها ایــــن را نمـــــــیفــــهمنــــد ..!!
...


 


ارسال شده در تاریخ : شنبه 9 فروردين 1393برچسب:, :: 3:42 :: توسط : m-sh


ارسال شده در تاریخ : شنبه 9 فروردين 1393برچسب:, :: 3:40 :: توسط : m-sh


ارسال شده در تاریخ : شنبه 9 فروردين 1393برچسب:, :: 3:39 :: توسط : m-sh

 

بخت من خواب است بیدارش کنید

گر که بیمار است تیمارش کنید

مانده ام این بخت است یا بَختَک است

چون مُدام از بهر من در جُفتک است


موقعی که بخت را قسمت نمودند بر بشر

رانده گشتم از درش با تیپا و توپ وتشر

مرغ بخت از بام من تا بی نهایت پر کشید

بر در بختم زمانه با ملات آستر کشید


 

آب دریاها ز بختم خشک گردد چون کویر

 

گر که صد تا نان خَرم هر صد عدد باشد خمیر

 

گر کلنگی آید از سوی سماوات خدا

می خورد بر فرق من ، فرق سرم گردد دوتا

 


ارسال شده در تاریخ : شنبه 9 فروردين 1393برچسب:, :: 3:38 :: توسط : m-sh

دانلود آهنگ جدید


ارسال شده در تاریخ : شنبه 9 فروردين 1393برچسب:, :: 3:33 :: توسط : m-sh

رمان ایرانی و عاشقانه ارباب | baroon12 کاربر انجمن نودهشتیا

رمان ایرانی و عاشقانه ارباب | baroon12 کاربر انجمن نودهشتیا نام کتاب : ارباب

رمان ایرانی و عاشقانه ارباب | baroon12 کاربر انجمن نودهشتیا نویسنده : baroon12  کاربر انجمن نودهشتیا

رمان ایرانی و عاشقانه ارباب | baroon12 کاربر انجمن نودهشتیا حجم کتاب : ۱٫۸۱ مگا بایت

رمان ایرانی و عاشقانه ارباب | baroon12 کاربر انجمن نودهشتیا تعداد صفحات : ۱۴۵

رمان ایرانی و عاشقانه ارباب | baroon12 کاربر انجمن نودهشتیا خلاصه داستان :

داستان در زمان ارباب و رعیت روایت شده که درباره ی دختری به نام گلبرگ هست که پدر و مادرش رو از دست داده و در خانه ی ارباب کار میکنه اما با برگشت تک پسر ارباب از تهران سرنوشت اتفاقاتی رو برای این دو رقم میزنه…….

 

 



ادامه مطلب...

درباره وبلاگ
بار خدایا… از کوی تو بیرون نرود پای خیالم.. نکند فرق به حالم.. چه برانی چه بخوانی، چه به اوجم برسانی، چه به خاکم بکشانی.. نه من آنم که برنجم، نه تو آنی که برانی
آخرین مطالب
نويسندگان
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان دست نوشته های دختری که من باشم....!!!!! و آدرس man-to-zendegi-love.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 9
بازدید دیروز : 796
بازدید هفته : 1284
بازدید ماه : 3350
بازدید کل : 188255
تعداد مطالب : 355
تعداد نظرات : 254
تعداد آنلاین : 1



داستان روزانه